حجتالاسلام حسن معزالدينی، امام جمعه موقت يزد و خواهرزاده مرحوم حجتالاسلام والمسلمين صدوقي است كه شايد در زمره نزديكترين افراد به او باشد. او در ميانه راه مراسم ترحيم بود كه به بيان خاطرات خود از مرحوم صدوقي پرداخت و ريشههاي رفتاري او را بازخواني كرد.
***
1ـ براي شناخت مرحوم صدوقي بايد به بازخواني زندگاني پدرشان يعني حضرت آيتالله شهيد صدوقي پرداخت. ايشان از استوانههاي زمانه خود در حوزه علميه قم بود كه بسياري از بزرگان ميگفتند اگر ايشان از قم به يزد نميرفتند، قطعا از مراجع مسلم تقليد ميشدند. شهيد صدوقي در اداره حوزه قم هم فعاليتهاي چشمگيري داشت. در كنار اين جايگاه، با مردم منطقه ارتباط بسيار قوي و جدي داشتند و به دنبال حل مشكلات آنان بودند. مرحوم شيخ محمدعلي صدوقي نيز همچون پدرشان بودند. روابط بسيار فوقالعاده با مراجع داشتند، آنان نيز از ديدار ايشان بسيار خوشحال ميشدند. نماينده آيتاللهالعظمي وحيدخراساني كه براي مراسم ترحيم به يزد آمده بودند، از قول ايشان گفتند: وقتي خبر فوت آقاي صدوقي را شنيدم، گويي فرزندم را از دست داده بودهام.
مرحوم آقاي صدوقي هم به من ميگفتند، هر بار كه خدمت آيتالله وحيدخراساني ميرسم، ايشان به گونهاي با بنده رفتار ميكنند كه شرمنده ميشوم. همچنين آيتالله وحيدخراساني همواره در ايام فاطميه نمايندگاني براي برگزاري مطلوب مراسم اين ايام در بلاد مختلف معين ميكنند كه وقتي از يزد ياد ميشود، ايشان ميگويند: آنجا آقاي صدوقي هستند...
مرحوم آقاي صدوقي با اغلب مراجع همچون آيات عظام مرحوم فاضللنكراني، شبيريزنجاني و... ارتباط عميق داشتند و همچنان با حضرت آقاي شهرستاني، نماينده آيتالله سيستاني بسيار مأنوس بودند. ايشان از اغلب مراجع نمايندگي داشتند؛ آيات عظام وحيدخراساني، شبيريزنجاني، فاضللنكراني، مكارمشيرازي، صافي و... .
البته رابطه ايشان با مرحوم آيتالله فاضللنكراني به زمان تبعيدشان در يزد بازميگردد كه ارتباط خانوادگي وجود داشت.
2ـ مرحوم حاج دايي واقعا كانون عاطفه و محبت بود و با توجه به مشغوليتهاي روزانه به احوالپرسي از اقوام هم توجه داشت. من هم اگرچه به توصيه پدرم از قم به يزد آمدم اما ايشان بسیار از آمدنم استقبال كرد؛ ايشان به من گفت: اگرچه من، پدرتان و يزديها از آمدن شما از قم به يزد خرسند هستيم اما فقط خودتان متضرر ميشويد. همچنين روابطشان با تمامي روحانيون و طلاب فوقالعاده بود و مشكلاتشان را پيگيري ميكردند.
3ـ مرحوم آقاي صدوقي حتي به احوال مخالفانشان كه عليه ايشان جوسازي ميكردند، توجه داشت. به ياد دارم روزي يكي از آنها مريض شد، ايشان به عيادتش رفتند و تمام هزينههاي بيمارستان را تقبل كردند. همچنين به ياد دارم، در سفر مقام معظم رهبري به يزد ميخواستند به ديدار آيتالله مصباحيزدي بروند و حضوري از ايشان جهت سفر به يزد دعوت كنند؛ اگرچه آن ملاقات صورت نگرفت.
4ـ ايشان مصالح نظام را بر مصالح سياسي ديگر ترجيح ميدادند. اگرچه عضو مجمع روحانيون مبارز بودند اما مصالح نظام را فراتر از مصالح اين تشكل ميدانستند. به عبارتي منزل ايشان همچون «سازمان ملل» به روي همه باز بود و از همه استقبال ميكردند. انتقادشان در زمان دولت اصلاحات از دولت بيش از دوران كنوني بود. وقتي دولت آقاي احمدينژاد روي كار آمد، گفتند: خيالم راحت شد كه ديگر كسي از من توقع ندارد!
5ـ همواره ايشان به دنبال حل مشكلات مردم بودند. به ياد دارم، در حكم قضايي يكي از متهمان در يزد شخصا با آقاي محمدي گيلاني تماس گرفتند و خواستار پيگيري اين مسئله شدند. البته تجربه حضور ايشان در سه قوه مجريه، قضائيه و مقننه به كارشان ميآمد و تنها امام جمعهاي بودند كه اين تجربه را داشتند. البته در حل مشكلات، عادت به علني كردن رايزنيهايشان نداشتند. ايشان در اين راستا، جلسات مستمري هم در تهران با 10 نفر كه از نظر سياسي همفكرشان نبودند، داشتند؛ همچون آقايان پورمحمدي، محسنياژهاي، رئيسي و... .
منبع: هفتهنامه شهروند امروز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 20,اکتبر,2024